جنگ زرگری کلینتون و ترامپ
مناظره اخیر انتخاباتی میان هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات و دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواهان، حاوی نکات قابلتأمل و عبرتآموزی در ارتباط با تشابهات و تفاوتهای سیاست خارجی این کشور در برابر انقلاب اسلامی بود. در این خصوص ابتدا باید گفت که سیاست خارجی دو حزب آمریکایی جمهوریخواه و دموکرات، هیچگاه ازجمله حوزههای اختلافی برجسته میان این دو حزب نبوده است اما با توجه به اینکه این دو جریان مطرح، پایگاهها و خواستگاههای اقتصادی متفاوتی دارند، در مورد روشها و تاکتیکهای اجرایی، همیشه با یکدیگر اختلافنظر داشتهاند.
تولیدکنندگان سلاح، بهطور سنتی به جمهوریخواهان نزدیک هستند و صاحبان صنایع و فناوری، با دموکراتها قرابت دارند. این مسئله موجب برانگیختن انگیزه جمهوریخواهان برای استفاده از قدرت نظامی، هنگام تصدی پست ریاست جمهوری شده است تا از این طریق، کسبوکار کارخانجات اسلحهسازی بهعنوان حامیان این حزب، رونق گرفته و توسعه یابد. به همین دلیل است که خصوصیت جنگطلبی، در میان رؤسای جمهور جمهوریخواه مانند جورج بوش پسر و پدر، بیش از دموکراتها به چشم میخورد.
در مقابل، حزب دموکرات تمایل بیشتری به استفاده از روشهای غیرنظامی و مبتنی بر راهبردی که بهزعم آنان «قدرت هوشمند» نامیده میشود، دارد که درواقع، ترکیبی از قدرت سخت و نرم در مقابله با تهدیدات علیه امنیت ملی این کشور محسوب میشود.
نکته حائز اهمیت اینجاست که این تقسیمبندی، بر اساس تاکتیکها و روشهاست اما درصحنه عمل، سیاست خارجی آمریکا و مخصوصاً راهبردهایی که در این حوزه بکار میگیرند، توسط احزاب تعیین نمیشوند که درنتیجه، با انتصاب یک رئیسجمهور یا کنار رفتن دیگری، دچار تغییر شوند. هدفگذاری سیاست خارجی آمریکا توسط مجموعههایی ماوراء احزاب صورت میگیرد که لابی صهیونیستی «آیپک»، لابیهای قدرتمند کنگره، لابی صهیونیستی «کمیته همکاری آرژانتین و اسرائیل»، لابی سعودیها، اندیشکدههایی نظیر «کارنگی» و «شورای روابط خارجی»، بخشهای اقتصادی متنفذ ازجمله شرکتهای بزرگ نفتی و شرکتهای چندملیتی و… ازجمله نهادهای تأثیرگذار بر دستگاه دیپلماسی آمریکا هستند. بهبیاندیگر، این مجموعهها هستند که خطمشیهای کلان و راهبردهای آمریکا را تعیین و ترسیم میکنند و دولتها، عموماً اجرای خطمشیها را بر عهدهدارند.
در اولین مناظره دهگانه هیلاری کلینتون دموکرات و ترامپ جمهوریخواه نیز این حقایق به چشم میخورد و با توجه به گوناگونی نهادهای تصمیمگیری و تصمیمسازی در آمریکا، تقریباً هیچ نقطه اختلافی در موارد ذیل میان آنها وجود ندارد:
۱- حمایت از رژیم صهیونیستی: در اینکه رؤسای جمهور آمریکا و کاندیداهای ریاست جمهوری برای موفقیت در آینده سیاسی خود، به جلب رضایت و حمایت رژیم صهیونیستی محتاجند، شکی نیست. بهعبارتدیگر، اعلام وفاداری به رژیم صهیونیستی از شروط لازم برای تصدی کرسی ریاست جمهوری آمریکاست. در این موضوع هیچ تفاوتی میان جمهوریخواهان و دموکراتها وجود ندارد و وجه مشترک تمامی روسای جمهور پیشین آمریکا، مقوله تأمین و تضمین منافع رژیم صهیونیستی است. دیدار اخیر هیلاری کلینتون با بنیامین نتانیاهو که طی آن کلینتون متعهد گردید برای اجرا و اعمال توافق هستهای با ایران، همکاریهای نزدیک با رژیم اشغالگر را ادامه دهد و اظهارنظر ترامپ در مناظره اخیر، درباره عدم رضایت نتانیاهو از توافق هستهای، نشان میدهد که نامزدهای هر دو حزب، برای جلب حمایت صهیونیستها با یکدیگر مسابقه گذاشتهاند.
۲-ادامه تحریم و فشار بر ایران: اتخاذ مواضع خصمانه علیه ایران و متحدین منطقهای کشورمان، وجه مشترک دیگر سیاستهای کلان جمهوریخواهان و دموکراتهاست. در ارتباط با موضوع توافق هستهای، هیلاری کلینتون هرچند بهظاهر از اصل برجام حمایت میکند اما برخی موضعگیریهای او نشان میدهد که درصورتیکه رئیسجمهور شود، مواضعش در قبال اجرای برجام تندتر از دولت اوباما خواهد بود. دونالد ترامپ هم معتقد است که باید سیاستهای سختگیرانهتری در مواجهه با ایران اتخاذ شود و از آزاد کردن داراییهای ایران بهشدت انتقاد کرده است. در اولین مناظره نامزدهای این دو حزب، ترامپ، برجام را «یکی از بدترین توافقهای ممکن» نامید که بهزعم او، ایران را از خفگی ناشی از فشار تحریمها نجات داده، درحالیکه کلینتون ادعا کرد با تشکیل ائتلافی، توانسته سختترین تحریمها را علیه ایران اعمال کند و در زمان حضور بهعنوان نماینده در مجلس سنا، به تکتک طرحهای تحریمی علیه ایران رأی مثبت داده است.
نتیجه این سخنان، آن است که هر دو رقیب، بر اعمال فشار و تداوم تحریمها بر ایران، اتفاقنظر دارند اما بر سر روشها مجادله میکنند. از سوی دیگر، هر دو نامزد، بارها بحث گزینههای نظامی علیه ایران را مطرح کردهاند، و به این نقطه مشترک رسیدهاند که باید اراده دولت آمریکا در برخورد نظامی با ایران، بر اساس منافع ملی کشورشان باشد.
برخی بهاشتباه گمان میکنند که رویکرد حزب دموکرات در قبال ایران، از مشی میانهروی تبعیت میکند و چنانچه ترامپ رئیسجمهور آمریکا شود، موضع کاخ سفید، به ضرر کشورمان خواهد بود اما بررسی سند راهبردی حزب دموکرات در سال جاری، خلاف این عقیده را ثابت میکند. در سند راهبردها و برنامههای حزب دموکرات آمریکا درباره جمهوری اسلامی در سال ۲۰۱۶ بهطور خلاصه آمده است: «ما از توافق هستهای با ایران حمایت میکنیم… اگر ایران به سمت دستیابی به سلاح هستهای حرکت کند، برای اقدام نظامی سخت علیه این کشور، لحظهای تردید نمیکنیم … قطعاً تحریمهای غیرهستهای ایران را تشدید میکنیم … دموکراتها ایران را عقب خواهند راند … با برنامه موشکهای بالستیک ایران مقابله خواهیم نمود… دوستان آمریکا در حاشیهی خلیجفارس را تقویت میکنیم …»
این سند ثابت میکند که جمهوریخواهان و دموکراتها در دشمنی با نظام اسلامی مشترک و همعقیدهاند و تنها در مواردی بسیار جزیی، اختلافات تاکتیکی و تکنیکی دارند. ازاینرو، نگارنده معتقد است که تغییر رفتار خصمانه آمریکا در قبال ایران، امری محال بوده و اختلاف بین کلینتون و ترامپ علیه انقلاب اسلامی را باید نوعی جنگ زرگری دانست.
بر این اساس پیشبینی میشود نامزد هر یک از احزاب مطرح آمریکا که به قدرت برسد اولاً، مواضع سختگیرانه و همراه با بهانهتراشی در مورداجرای برجام اتخاذ کند، ثانیاً، بر سر موضوعاتی همچون حقوق بشر، حمایت از جبهه مقاومت و بحرانهای منطقهای، فشار بیشتری بر ایران وارد نماید و ثالثاً، روابط خود را با رژیم صهیونیستی، عربستان و متحدین منطقهای تقویت کند.
در پایان باید گفت بعد از گذشت نزدیک به ۴ دهه از سیاستهای خصمانه روسای جمهور دموکرات و جمهوریخواه نسبت به جمهوری اسلامی – از براندازی به سبک سخت و نرم گرفته تا بهاصطلاح منزوی کردن و تحریم اقتصادی – تمام این توطئهها با شکست مواجه شده و در عوض، شاهد نفوذ روزافزون جمهوری اسلامی و کاهش نفوذ آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه خواهیم بود.